ناگفتههایی از سختیهای رزمندگان در آزادسازی خرمشهر| از نبودن ابتداییترین تجهیزات نظامی تا آتش سنگین دشمن
دوشنبه, ۰۳ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۳۶
نوید شاهد - «نیروها زیاد بود ولی به قدر کافی تجهیزات ابتدایی اعم از لباس نظامی، سلاح و کولهپشتی نبود به همین دلیل فرماندهان به برخی نیروها گفتند که به دلیل نبود تجهیزات در عملیات شرکت نکنند ولی آنها به اصرار شرکت کرده و اظهار میکردند از غنیمتهای جنگی در نبرد با دشمنان استفاده میکنند ...» آنچه میخوانید ناگفتههایی از سختیهای آزادسازی خرمشهر به روایت جانباز "علی قلیپور" است که تقدیم حضورتان میشود.
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، «شنوندگان عزیز توجه فرمایید! خرمشهر، شهر خون آزاد شد!»، بیشک شنیدن این صدا یادآور جانفشانیها و رشادتهای فاتحان خونین شهر در بزرگترین و پرشکوهترین عملیات به نام بیتالمقدس در جنگ ایران و عراق است.
شهری که داستان آزادسازی آن، حکایت از پایمردی و استقامت یاوران خمینی (ره) در خرمشهر دارد، داستانی که فاتحان آن کمترین امکانات و تجهیزات نظامی و رفاهی برای نبرد با دشمنان نداشتند ولی با غیرت و همتی که در وجودشان بود توانستند حماسههای ماندگار و بینظیری در تاریخ سرزمین ایران خلق کنند که هر فردی با شنیدن آن، حیرت کند.
خبرنگار نوید شاهد استان قزوین، به بهانه سوم خرداد، سالروز آزادسازی خرمشهر پای خاطرات یکی از یاوران خمینی(ره) نشسته تا برایمان این داستان را بازگو کند.
خودش میگوید جوان 17 ساله بوده که تصمیم میگیرد از سوی بسیج برای دفاع از خاک کشورش به نبرد دشمنان برود. نامش علی قلیپور، جانباز 45 درصد و متولد 1342 است که در بسیاری از عملیاتها مانند فتحالمبین، بیتالمقدس، رمضان، محرم، والفجر 4، خیبر، والفجر 8 و کربلای حضور داشته است.
نقشآفرینی 1500 قزوینی در آزادسازی خرمشهر
وی به عملیات فتحالمبین اشاره میکند و میگوید: در این عملیات حضور داشتم که با پیروزی رزمندگان اسلام در نبرد با دشمنان توانستیم دو هزار و 500 کیلومتر از زمینهایی که در تصرف آنها بود آزاد کنیم. بعد از آن به همراه دیگر نیروها به قزوین آمدیم، مدتی استراحت کرده و دوباره نیروها سازماندهی شدند برای انجام عملیات جدید ولی نام آن را نمیدانستیم.
این جانباز بزرگوار ادامه میدهد: بنده به همراه دیگر نیروها از قزوین به تهران - پادگان امام حسن (ع) و از آنجا با قطار به اهواز رفته و سپس در نزدیکیهای خرمشهر به نام منطقه گرمدره مستقر شده و در آنجا چادر زدیم تا مرحله نخست عملیات بیتالمقدس آغاز شود.
قلیپور اظهار میکند: قزوین در عملیات بیتالمقدس یگان مستقلی نداشت ولی 4 گردان نیرو از قزوین به این عملیات اعزام شدند که هر گردان 360 نیرو شامل سه گروهان 120 نفری بود، یعنی نزدیک یک هزار و 500 قزوینی در این عملیات نقشآفرینی کردند. بنده در گروهان امام محمدباقر(ع) در تیپ 23 بدر به فرماندهی شهید "حسین حداد" بودم و مسئولیت بیسیمچی را بر عهده داشتم که قبل از عملیات، دوره کوتاه آموزشی آن را گذرانده بودم.
وی بیان میکند: شب نهم اردیبهشت ماه سال 61 عملیات نخست بیتالمقدس آغاز شد، برخی نیروها از طریق پل از رودخانه کارون به آن طرف رودخانه(سمت دشمن) رفتند ولی ما با قایق رفتیم، نیروهای عراقی در آن طرف رودخانه ( 19 کیلومتری جاده اهواز – خرمشهر) مستقر بودند، لذا بعد از رسیدن به آن طرف رودخانه تا محل دشمن باید 19 کیلومتر پیاده راه میرفتیم.
نیروها زیاد بود ولی تجهیزات نبود!
این جانباز بزرگوار اضافه میکند: نیروها زیاد بود ولی به قدر کافی تجهیزات ابتدایی اعم از لباس نظامی، سلاح و کولهپشتی نبود به همین دلیل فرماندهان به برخی نیروها گفتند که به دلیل نبود تجهیزات در عملیات شرکت نکنند ولی آنها به اصرار شرکت کرده و اظهار میکردند از غنیمتهای جنگی در نبرد با دشمنان استفاده میکنند.
وی بیان میکند: نزدیک طلوع صبح بود به سیمخاردارهای دشمن رسیدیم نیروها استراحت کوتاهی کردند سپس نیروهای ارتش که یک گروهان با ما بودند برای خنثی کردن مینها اقدام کردند اولین سیمخارداری که بریدند وارد مین دشمن شدند، منورهای دشمن روشن شدند، آنها به حضور ما پی بردند و شروع به تیراندازی کرد. نیروهای ما نیز با گفتن اللهاکبر به خط دشمن زدند و تقریبا در مدت 20 ساعت توانستند دشمنان را شکست داده و خط دشمن را بشکنند.
قلیپور ادامه میدهد: در این عملیات برخی نیروها زخمی و شهید شده بودند به همین دلیل وقتی نیروهای پشتیبانی رسیدند و در خط مستقر شدند، ما برای سازماندهی مجدد 5 کیلومتر به عقب برگشتیم، در آن چادرهای گرمدره مستقر شدیم تا مدت یک هفته نیروها استراحت کرده و مجددا سازماندهی شوند.
آتش سنگین دشمن در مرحله دوم عملیات بیتالمقدس
این جانباز بزرگوار به مرحله دوم عملیات بیتالمقدس در شب نوزدهم اردیبهشت ماه سال 61 اشاره میکند و میگوید: در این مرحله به خاکریزهای دشمن در جاده اهواز – خرمشهر که خط اول دشمن بود رفتیم، همان مکانی که در مرحله اول بیتالمقدس آنجا را از تصرف دشمن درآورده بودیم و در آنجا برای انجام مرحله بعدی عملیات مستقر شدیم.
وی اضافه میکند: در این شب، حمله نیروهای ایران بر علیه عراق شروع شد دشمنان در مرحله دوم تجربه بیشتری داشتند لذا آتش آنها سنگینتر شده بود ولی ما تا صبح توانستیم تا نزدیکیهای پاسگاه شهر یعنی پاسگاهی که اولین شهر خرمشهر بود برسیم، از آنجایی که تلفات بالایی اعم از شهید و مجروح داده بودیم و حتی خودم مجروح شده بودم، من و دیگر نیروها از آن جلوتر نتوانستیم برویم و نیروها بعد از 24 ساعت که عملیات انجام داده بودند خط را به نیروهای پشتیبانی تحویل دادند تا ادامهدهنده عملیات باشند و خرمشهر را بگیرند و خودشان به عقب برگشتند تا دوباره در چادرها سازماندهی شوند ولی بعد از مدتی به نیروها اعلام کردند که دیگر به آنها نیاز نیست به عقب برگردند.
قمقمه آب و غذای گرم در عملیات بیتالمقدس نبود
قلیپور با اشاره به سختیهای رزمندگان در عملیات بیتالمقدس میگوید: همه عملیاتها در دوران هشت سال دفاع مقدس سخت بود زیرا ایران تجهیزات نظامی برای نبرد با دشمنان نداشت و از این موضوع به شدت در مضیقه و با سختیهای بسیاری مواجه بود.
وی به خاطرهای از نداشتن تجهیزات نظامی رزمندگان در عملیات بیتالمقدس اشاره میکند و میگوید: برخی از رزمندگان قمقمه آب نداشتند لذا یک نفر نقش سقای آب را ایفا میکرد و با کولمن آبی که داشت در حین مسیر به دیگران با لیوانی که به همراه داشت، آب میداد. همچنین قبلا به رزمندگان گفته بودند وضو بگیرند تا نماز صبح را در حین مسیر بخوانند و همینطور هم شد، که این مطالب بخشهای کوچکی از سختیها و مشقتهای رزمندگان در نبرد با دشمنان است.
قلیپور ادامه میدهد: از دیگر این سختیها نبودن مواد غذایی گرم بود به عنوان مثال در عملیات بیتالمقدس که از شب آغاز شده بود و تا ظهر ادامه داشت ما هنوز صبحانه نخورده بودیم ولی در همان وضعیت نیروهای ما همچنان در نبرد با دشمنان از جان و دل مایه میگذاشتند و بعضا از نان خشکهایی که در سنگر دشمنان بود، از آنها برای خوردن استفاده میکردند تا یک کمی در نبرد با دشمنان جان بگیرند.
این جانباز بزرگوار اضافه میکند: همچنین نیروها قبل از عملیات در کولهپشتی خودشان کنسرو گذاشته بودند یا نیروهای پشتیبانی به عنوان تدارکات به نیروها کنسرو میدادند و همین مواد غذایی نیروها در سختترین شرایط در نبرد با دشمنی است که به همه تجهیزات نظامی مسلط بود.
وی میگوید: سختیهای عملیاتها قابل توصیف نیست ولی با بودن این سختیها همه لحظههای نبرد با دشمنان برایمان شیرین بود به طوری که بعد از گذشت نزدیک 40 سال هنوز طعم شیرین آن را احساس میکنم و هر بار که این خاطرات بر ذهنم مرور میشود، برایم خوشایند و دلچسب است.
قلیپور به شهید حسین حداد فرمانده گردان در عملیات بیتالمقدس اشاره میکند و میگوید: ایشان در این عملیات شهید شد فرمانده شجاع و مقتدری بود و در طول مسیر همواره جلوتر از نیروها حرکت میکرد و به آنها میگفت بیایید و همین موجب انگیزه نیروها میشد تا پشت سر فرمانده خود حرکت کنند.
آزادسازی بیشترین خاک ایران در بیتالمقدس
این جانباز بزرگوار با اشاره به موفقیتهای رزمندگان در عملیات بیتالمقدس بیان میکند: در این عملیات، ایران از نقاط ضعف و قوت دشمن استفاده کرد و توانست بین آنها نفوذ پیدا کند و پیروز میدان باشد، در این عملیات به لطف خداوند متعال و رشادتهای رزمندگان اسلام 5 هزار و 500 از مناطق خاکی ایران که به دست دشمنان افتاده بود، آزاد شد.
وی خاطرنشان میکند: در طول هشت سال دفاع مقدس رزمندگان اسلام در عملیات بیتالمقدس توانستند بیشترین آزادسازی خاک ایران از تصاحب دشمن، بیشترین اسیر از نیروهای بعثی، بیشترین کشته از دشمنان را داشته باشند و همین موفقیت بزرگی به شمار میآید که در تاریخ ثبت شده است.
کسب رضای الهی و نترسیدن از دشمنان رمز پیروزی بود
قلیپور بیان میکند: نیروهای ایرانی میدانستند در مسیری گام برداشتند که درست است زیرا برای جهاد در راه خدا به جنگ دشمنان رفته بودند لذا هدفشان والا و بزرگ بود و به پیروزی هم دست یافتند.
این رزمنده بزرگوار اضافه میکند: انگیزه بالای رزمندگان اسلام در کسب رضای الهی و نترسیدن از دشمنان رمز پیروزی نیروها در عملیات بیتالمقدس بود، آنها از اینکه هر لحظه ممکن است در این راه بمیرند هراسی نداشتند زیرا معتقد بودند شهادت در راه خدا ارزشمندترین نوع مرگها است.
کسب رضای الهی و نترسیدن از دشمنان رمز پیروزی بود
قلیپور بیان میکند: نیروهای ایرانی میدانستند در مسیری گام برداشتند که درست است زیرا برای جهاد در راه خدا به جنگ دشمنان رفته بودند لذا هدفشان والا و بزرگ بود و به پیروزی هم دست یافتند.
این رزمنده بزرگوار اضافه میکند: انگیزه بالای رزمندگان اسلام در کسب رضای الهی و نترسیدن از دشمنان رمز پیروزی نیروها در عملیات بیتالمقدس بود، آنها از اینکه هر لحظه ممکن است در این راه بمیرند هراسی نداشتند زیرا معتقد بودند شهادت در راه خدا ارزشمندترین نوع مرگها است.
وی با اشاره به اینکه راه شهیدان امروز در جامعه ما ادامه دارد، میگوید: جوانان ایرانی ادامهدهنده راه شهدا هستند، زیرا اگر نبودند امروز آنها برای دفاع از حرم اهلبیت(ع) سر و دست نمیشکستند و یا به فرماندها التماس و گریهزاری نمیکردند که به عنوان مدافع حرم به سوریه بروند.
قلیپور ادامه میدهد: اگر به شهدای مدافع حرم نگاهی کنیم میفهمیم که آنها با وجود اینکه متاهل بوده و حتی برخی از آنها 2 فرزند داشتند به سوریه رفتند تا دشمنان اسلام را شکست دهند و همین بیانگر روشن این مطلب است که جوانان ما ادامهدهنده راه شهدا هستند.
* گفتوگو از زهرا محبی
نظر شما